صبحانه نخورده از روستای چشمه گل بیرون می زنیم، طبق معمول اندکی دیر شده است. برعکس بقیه سفرها که اصرار به زود بلند شدن و خورشید طلوع نکرده دل به جاده زدن،دارم ، در خراسان اینگونه نبود. انگار نمی خواهم خودم را درگیر هیچ قید و بندی کنم در این سفر . در خراسان اصلا دلم نمی خواهد به چیز ساختارمندی فکر کنم. نگران جاده، کجا بریم و کجا بمانیم هم نیستم. پایانی را هم متصور نشدیم برای سفرمان.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0